کتاب «من آنِ توام: سی پارهی گمشده از مصحف خاموش» نوشتۀ دکتر عبدالحمید ضیایی به تازگی توسط انتشارات سروش مولانا منتشر و روانهی بازار نشر شده است.
کتاب من آنِ توام روایتی نو از مواجهه شمس و مولاناست. عبدالحمید ضیایی با نثری جذاب راوی ناگفتههای زندگیِ شمس تبریزی و مولانا است. ضیایی در مقدمۀ ویرایشِ جدید کتاب من آنِ توام چنین میگوید: «در برخی از خطوطِ این مکتوب، معنا در فاصلهی بین متن، شمس و مخاطب به تأخیر میافتد و نیز چه بسا که ساختار روایی ناپیوسته و بینظمی در ظهورِ بیآداب و ترتیب راویان متعدّد، ماهیتِ وجودیِ خُردهروایتها را زیر سؤال ببرد و مخاطب را به وادیِ بیمکانی و بیزمانی بکشاند اما چه باک؟ برای خداوندانِ وقت، مستقبل و ماضی بیمعناست.»
دربارۀ عبدالحمید ضیایی
دکتر عبدالحمید ضیایی شاعر، منتقد ادبی، پژوهشگر فلسفه غرب و عرفانهای شرقی و دکترای مطالعات عرفان تطبیقی است.
برخی آثار منتشر شده از ایشان
- عرفان و مدرنیته. پژوهشکده مطالعات فرهنگی وزارت علوم، ۱۳۹۸
- من آنِ توام. سوره مهر، ۱۳۹۷
- بودیسم و صوفیسم. هزاره ققنوس، ۱۳۹۶
- بصیرتهای بیهوده. فصل پنجم، ۱۳۹۶
- ولگردی در ملکوت. هزاره ققنوس، ۱۳۹۶
- کتاب فراموشی. فصل پنجم، ۱۳۹۶
- کتاب تردید. هزاره ققنوس، ۱۳۹۳
- در غیاب عقل: تحلیل انتقادی خردستیزی در ادبیات عرفانی. فکر آذین، ۱۳۹۰
- لیلیهای لیبرال. هزاره ققنوس، ۱۳۸۹
- عاشقانههای یک یاغی: تصحیح انتقادی دیوان شعر سرمد کاشانی، شاعر و عارف مقتول ایرانی در هند. خانه فرهنگ ایران، دهلی نو، ۱۳۸۸
- در تناسخ کلمات: گزیده غزلها و شعرهای سپید. نشر تکا (توسعه کتاب ایران)، ۱۳۸۷
- جامعهشناسی تحریفات عاشورا. هزاره ققنوس، ۱۳۸۷
- تصحیح ترجمه منظوم رامایانا: کهنترین حماسه عاشقانه هند. ای اس تایپ سنتر دهلی نو، ۱۳۸۷
- مدینه سخن: شعر شاعران هند در منقبت پیامبر اسلام. خانه فرهنگ ایران، دهلی نو، ۱۳۸۷
در بخشی از کتاب «من آنِ توام» را میخوانیم:
“تُهیدلتر از من زیر آسمان آیا کسی هست؟
بر دل اندوهناکم، گاهی زمین تنگ میشود، گاه آسمان.
و در فاصلهی فراقآلودِ زمین و آسمان همیشه قلبم تا حلقومم بالا میآید!
این خرقهی تهی را که اندازهی هیچ کس نمیشود در بادها میآیزم و با رقصش پیر میشوم.
امشب حتی نرمایِ بالشِ زیر سرم مرا یادِ پرندههای کُشته شده میاندازد.
آن اشارهی مرموز، آن دلتنگیِ بیدلیل، دوباره از راه رسیده تا جراحتی سطحی را در من عمق ببخشد؛
زخمِ غریبِ بر خود خم شدن و گریستن را،
تا دلی را که با تو از جا کنده شده، بیتو به خاک بسپارم…
بشنیدهام که عزم سفر میکنی، مکن!
پارهی دهم، از تناقضهایِ دل پُشتم شکست