«سلامتی مردم، هدف نهایی نظام سلامت است.»
این جملهی ظاهراً بدیهی سرآغازی است در کتاب ناخوشی ما اثر تیموتی اسنایدر منتشر شده توسط انتشارات سروش مولانا ، برای بحثی عمیق دربارهی آنچه از نظام خدمات سلامت انتظار داریم. بر اساس این گزاره است که میتوان سطح سلامتی مردم را شاخص کلیدی برای داوری دربارهی موفقیت نظامهای سلامت دانست.
برای درک بهتر کتاب ناخوشی ما بیایید از مثالی استفاده کنیم، بهعنوان مثال، اگر قصد تحلیل برنامهی اصلاحات نظام سلامت در کشوری را داشته باشیم باید بیش و پیش از هر چیز به این بپردازیم که آیا آن برنامه به بهبود سطح سلامتی مردم انجامیده است یا نه؛ یا اگر بخواهیم سنگ محکی برای مقایسهی نظامهای سلامت کشورها برگزینیم ابتدا باید شاخصهای سلامتی، از قبیل متوسط طول عمر یا کیفیت زندگی مردم، را در آنها مقایسه کنیم. البته نظام خدمات سلامت اهداف مهم دیگری را نیز دنبال میکند؛ اهدافی از قبیل حمایت از مردم در مقابل هزینههای کمرشکن خدمات سلامت، میزان دسترسی مردم به خدمات باکیفیت، و نیز کارآیی نظام خدمات سلامت، که میزان دستیابی به هرکدام از این اهداف با شاخصهای عینی و شناختهشدهای قابل محاسبه است.
