Generic filters
نوع محتوای جستجو
محصولات فرهنگی
نوشته‌های جهان مولانا
اساتید
اخبار

معرفی و دانلود فصلنامه صوتی نگاه آفتاب – شماره اول: سفر به ایرانی‌ ترین شهر ترکیه

صاحب امتیاز

موسسه فرهنگی هنری سروش مولانا

مدیر مسئول

مریم موسوی

سال

شماره

معرفی:

معرفی فصلنامه صوتی نگاه آفتاب – شماره اول: سفر به ایرانی‌ ترین شهر ترکیه

در فصلنامه صوتی نگاه آفتاب – شماره اول: سفر به ایرانی‌ ترین شهر ترکیه ، شنونده‌ی مقاله‌ای از امیر هاشمی مقدم هستید. مقدم در این مقاله مترصدِ آن است تا روایتی رفتارشناسانه را از گردشگرانِ ایرانی که به قونیه سفر می‌کنند ارائه دهد.

درباره‌ی فصلنامه صوتی نگاه آفتاب – شماره اول: سفر به ایرانی‌ ترین شهر ترکیه

در اغلبِ قریب‌به‌اتفاق جوامع و مناطقی که پرتوِ نورِ آثار و اندیشه‌های مولانا بر آن تابیده است، از شرقی‌ترین نقطه‌ی این سیاره تا غربی‌ترینِ آن، ترکیه، هنوز و همچنان به عنوان یکی از اصلی‌ترین کانون‌های شناخت و ارتباط با مولانا در جهان شناخته می‌شود. این موضوع، یک دلیلِ بسیار مهم دارد و آن، قرار داشتنِ مزار مولانا در این کشور و در شهر قونیه است. بررسی این شهر و آگاهی از شرایط اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادیِ آن در گذر زمان، جغرافیای فکری مولانا را به‌روشنی برای ما ترسیم کرده و مخاطبِ مشتاقِ مولانا را برای درک مستقیم و بلا‌واسطه‌ی آثارش راهنمایی خواهد کرد. از این رو، همه‌ساله در زادروز مولانا به تاریخ هشتم مهرماه و عرس یا سالگرد عروجِ وی به تاریخ بیست‌وششم آذرماه، گروه کثیری از ایرانیان برای زیارت آرامگاهِ مولانا، به این شهر سفر می‌کنند. امیر هاشمی مقدم، دانشجوی دکترای انسان‌شناسی از دانشگاه آنکارا، یکی از آن خیلِ مشتاقان است که در آن هنگامه‌های پرشور، در قونیه حضور دارد. مقاله‌ی سفر به ایرانی‌ترین شهر ترکیه، روایتی رفتارشناسانه از اوست که از مشاهده و تعمق در گردشگرانِ ایرانیِ قونیه، به رشته‌ی تحریر درآمده است.

امیر هاشمی مقدم در فصلنامه صوتی نگاه آفتاب – شماره اول: سفر به ایرانی‌ترین شهر ترکیه از مشاهدات و تجربیاتِ زیسته‌اش از شهر قونیه می‌گوید. این مقاله را می‌توان منتج از رساله‌ی دکترای او درباره‌ی بررسی‌های انسان‌شناختیِ تجربیات گردشگرانِ ایرانی در ترکیه، به‌ویژه در قونیه دانست. او بازه‌ی زمانی عرس مولانا را به عنوان مثالی در نظر گرفته و به بررسی رویدادهایی که در حول و حوش این تاریخ برگزار می‌شود، پرداخته است.

وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه توانسته با تبلیغاتِ فراوان و اطلاع‌رسانی‌های گسترده، هزاران نفر از سراسر جهان را آذرماهِ هر سال به قونیه بکشاند. بخش عمده‌ای از این هزاران نفر را ایرانیانی تشکیل می‌دهند که مولانا را از آنِ خود می‌دانند و برای زیارت آرامگاه او به این شهر می‌شتابند. اما در بینِ رفتارها و واکنش‌های تمامی گردشگران و علاقه‌مندان، از نگاه امیر هاشمی مقدم، ایرانیان رفتاری متفاوت و منحصربه‌فرد دارند. مقاله‌ی حاضر به بررسی عمیقِ این رفتارها و واکنش‌های پیچیده و چندوجهیِ آنان پرداخته است.

فصلنامه فرهنگی، هنری و عرفانی نگاه آفتاب فصلنامه‌ای تخصصی در حوزه‌ی مطالعات عرفانی است که به‌طور ویژه بر شخصیت فرهنگی و عرفانی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی متمرکز است. مقاله‌ی سفر به ایرانی‌ترین شهر ترکیه در شماره‌ی پاییز سال 1399 این فصلنامه به چاپ رسیده است. نسخه‌ی صوتی این مقاله را به همت نشر صوتی نوین کتاب گویا و با خوانش محمد امرایی می‌شنوید.

فصلنامه صوتی نگاه آفتاب – شماره اول: سفر به ایرانی‌ترین شهر ترکیه برای چه کسانی مناسب است؟

اگر در جست‌وجوی راهی برای دستیابی به درک عمیق‌تری از آثار و اندیشه‌های مولانا هستید و علاقه‌مندید از حال و روزِ گردشگرانِ ایرانیِ قونیه، شهری که مولانا در آن زیست و اکنون آرامگاهش در آن قرار دارد، بیشتر بدانید، شنیدنِ فصلنامه صوتی نگاه آفتاب – شماره اول: سفر به ایرانی‌ترین شهر ترکیه را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از فصلنامه صوتی نگاه آفتاب – شماره اول: سفر به ایرانی‌ ترین شهر ترکیه می‌شنویم

از سال 1393 که در دانشگاه حاجت‌تپه‌ی آنکارا بورسیه‌ی دکترای انسان‌شناسی را دریافت کردم تا اکنون که منتظر دفاع از پایان‌نامه‌ام هستم، همه‌ساله در نیمه‌ی دوم آذر ماه به قونیه کشانده می‌شوم. جز کشانده شدن، اصطلاح دیگری نمی‌توانم به‌کار ببرم. قونیه، ایرانی‌ترین شهر ترکیه است و هر وقت شوق ایران در جانم شعله می‌کشید، سفری هرچند کوتاه و چندساعته از آنکارا به قونیه می‌توانست دوباره پرانرژی‌ام کند و دوریِ خاک میهن، آن هم برای میهن‌دوستی چون مرا ساده‌تر. درست است که شمار ایرانیانی که به استانبول سفر می‌کنند یا حتی آن گروه ایرانیانی که در استانبول خانه خریده‌اند و ساکن شده‌اند، بیش از شمار گردشگران ایرانی در قونیه است اما در حالی که هویت ایرانیان در شهر بیست‌میلیون نفری استانبول گم شده است و به‌جز رستوران‌های ایرانی در جای دیگری حس نمی‌شود، در قونیه، اگر نگوییم در بازه‌ی چند روزه‌ی شب عروس، عُرُس، هویت ایرانی بر هویت ترکی بر این شهر می‌شود، دست‌کم، همسنگِ آن می‌شود. این پدیده نه‌تنها به خاطر پارسی‌گویی مولاناست که خواه‌ناخواه اشعارش را در جای‌جای آرامگاهِ وی می‌توان دید، بلکه درپی حضور فعالانه‌ی گردشگرانِ ایرانی‌ست که گاهی نبض امور را به دست می‌گیرند و حکم میزبانی را پیدا می‌کنند که حتی اهالیِ خود قونیه هم، مهمانِ آن‌ها می‌شوند.