قدر مسلم مولانا مسلمان است. گرچه برخی با استناد به عباراتی از آثارش خواستند او را بدعتگذار و آورنده تصورات التقاطی و متباین با دین نشان دهند اما مستندات دلالتگر بر مسلمانی او بسیار متقن و قابلاتکاست.
قراینِ تشرع
جدای از شواهد آشکاری که در آثار منظوم مولانا جلالالدین بر زیست متشرع او دلالت دارد، قراین دیگری هم از جمله در آثار منثور او هست که این تشرع را به ما یادآور میشود. از آن جمله شاهدیست در یکی از نامههای او: «مولانا نمازهای واجب پنجگانه را که یکی از اصول و تکالیف مسلم بر هر مسلمان پایبند است، به جای میآورد.»
در منابع دیگری آمده است که مولانا جلالالدین همراه پدر خود برای به جا آوردن حج به مکه رفت. یا در بیان نمونههایی از زیست همراه با زهد او آوردهاند که مولانا جلالالدین علاوه بر اینکه در ماه رمضان روزه واجب به جای میآورد، در دیگر اوقات سال نیز ریاضتهای زاهدانه بر خود هموار میکرد و فیالمثل روزههای مستحب میگرفت.
از دیگر قراین زیست مسلمانی مولانا جلالالدین حسن رفتار او با خویشان و بستگان است. چه از روایت دیگران و چه از نامههای خود او میخوانیم که رفتارش با مریدان و بستگان به قاعده با احسان همراه بود. به توزیع صدقات شرعی میپرداخت و یاریگر نیازمندان بود.
با مجموعه آنچه از زیست مولانا میدانیم باید به صراحت گفت که او خود را ملزم و مقید به ارکان پنجگانه اسلام میدانست و مکلف به اینکه دیگران را نیز ترغیب کند تا چه در لفظ و چه در عمل بر آن ارکان مقید باشند.
منادی اسلام صلحآمیز، مستغرق در سنت اسلامی
پرورشیافته مکتب و محضر پدریست با جایگاهی در شریعت که او را به القابی چون «سلطانالعلما» مفتخر کرده بود. زیست جلالالدین در این مکتب، تربیت ذهنی او را چنان رقم زد که تداومبخش راه پدر باشد و خطیب و عالم شریعت اسلامی شود.
دریافت مولانا از دین دریافتی صلحآمیز و توام با تساهل و مداراست. چنان که سعه صدرش در رویارویی با مسایل مختلف در عصر خود زبانزد بوده.
شاید چیزی که سبب تاویلهای نامتعارف از زیست، اندیشه و جهانبینی مولانا میشود، شیوه مواجهه او با سنت اسلامی باشد. او نه با روی گرداندن از سنت اسلامی و پشت کردن به دینی که نظامی مشخص دارد بلکه با غرقه شدن در این سنت به جهانبینی اسلامی خود وسعت بخشید. جهانبینیای که آشکارا با سعه صدر و وسعت نظر معنوی او در دین همراه بود.
بر سبیل مسلمان کامل
شور و شوق روحانی مولانا که شهرتی عالمگیر دارد، برآمده از مکنوناتی قلبی بود که میخواست همواره بر سبیلی برود که پیامبر اسلام نشان داده بود. به عبارتی مولانا چنانکه جایجای آثارش نشان از آن دارد، پیرو سرمشق محمد(ص) بود. به بیان فرانکلین دین لوییس، او میخواست «قابلیت مسلمان کامل بودن خود را به فعلیت درآورد».
نگاه به ادیان و مساله وحدانیت
نکته دیگر در مورد دینداری و جهانبینی دینی مولانا، نوع نگاه او به ادیان و مساله وحدانیت است. مولانا قائل به این بود که همه انبیای الهی از پیامبر اسلام گرفته تا عیسی، موسی، ابراهیم و فرستادگان دیگر ادیان، جملگی، یکی از پس دیگری، از سوی خدایی یگانه و حقیقی به رسالت بر نوع بشر فرستاده شدهاند. او ایمان داشت که خداوند همانگونه محمد (ص) را بر مردمان عرب به رسالت فرستاد که فیالمثل صالح (ع) را پیش از او بر قوم هود و دیگران را بر دیگر اقوام و در دیگر ادیان.
قرآن، صورت اصیل پیام الهی
مولانا برای قرآن یک خصلت یگانه قائل است و آن، اینکه این کتاب میتواند با همه عالم ارتباط پیدا کند. کلام خداوند در قرآن از نگاه و در باور قلبی مولانا برآمده از کتاب مادر (امالکتاب) است که نقش بسته بر لوح محفوظ در ساحت ربوبی به محمد (ص) وحی شده.
بر اساس این باور، خداوند در سراسر تاریخ، ابواب پیاپی این کتاب ازلی را از طریق انسانهای برگزیده خود، پیامبرانش، عیسی، موسی، ابراهیم و … فرو فرستاده و به حکم آن ابواب، آنها را پیامآور خود قرار داده بوده است. با این حال، کتاب آسمانی مسلمانان از نگاه مولانا یک ویژگی خاص و منحصر به فرد دارد. به این معنی که قرآن تازهترین نسخه از نگاشتههای قدس ربوبی، صورت اصل آسمانی پیام خداوند به انسان است.
برایند آنچه در مناقبنامهها در باب دین و آیین مولانا آمده، بیش از هر چیز به قرآن و سنت به عنوان منشاء اعتقادات دینی او اشاره دارد. قرآن و حدیث و بعد، کلام اسلامی و آثار عرفایی چون سنایی، عطار و نیز پدر خودش بهاءالدین ولد را مهمترین سرچشمههای معنوی مولانا میدانند.
**************************
برگرفته از :
مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب. دین لوییس، فرانکلین. ترجمه حسن لاهوتی. نشر نامک