محمد استعلامی

[ کلیک برای بزرگنمایی ]

از مك‌گيل و كاليفرنيا تا عوالم مولانا

دکتر محمد استعلامی در سال ۱۳۱۵ در اراک به‌دنیا آمد. او دانش‌آموخته دانشگاه مک‌گیل کانادا و دانشگاه برکلی کالیفرنیا است. تألیفات زیادی در حوزه زبان و ادب فارسی و شعرای کهن و شعر قدیم و معاصر در کارنامه خود دارد که از آن میان می‌توان به تصحیح مثنوی مولانا جلال‌الدین محمد، تصحیح تذکرة‌الاولیاء، بازشناسی، نقد و تحلیل سیرالملوکِ ابوعلی حسن طوسی (نظام‌الملک)، درس مثنوی (که شامل سی بخش از شش دفتر مثنوی است)، بررسی ادبیات امروز ایران و بسیاری آثار دیگر است. در واقع استعلامی با ارائه شروح ویژه از ادب فارسی نشان داده كه یكی از بارزترین و با اطلاع‏‎ترین شارحان این رشته از ادبیات است. آشنایی او با دیدگاه‌ها و مسلک صوفیان باعث شد با قلم جادویی خود گره از بسیاری از پیچیدگی‌های مولانا بگشاید و کار فهم عوالم و اندیشه‌های او را بر مخاطب عامی و دانشگاهی آسان كند.  

فرج بعد از شدت در کار مثنوی

دکتر استعلامی در این کتاب طی مقدمه‌ای مبسوط، ضمن به‌دست دادن حال و هوایی از جامعهٔ ایران در عصر مولانا، کوشیده است گویی یک آموزگار را در کل کار با خود همراه و هم‌مسیر کرده است. بدین معنا که در جلد نخست، مقدمه‌ای صد صفحه‌ای آورده و در آن توضیح داده است که چرا به وجود یک متن درست از مثنوی نیاز است. او بر این باور است که یک متن درست ]از مثنوی[ بی توضیح و مقدمه و بدون به‌دست دادن کلیدها و شاه‌کلیدها و رازگشایی برای عامه مخاطبان، قابل‌‌فهم نخواهد بود و باز آن‌چه به دست مخاطب می‌رسد، هیچ فرقی با نسخه خطی نخواهد داشت. استعلامی در این کار، هم‌چون آموزگاری است که دارد برای دانشجویانش، تمام ریزکاری‌ها و هزارتوهای متن مولانا را تشریح می‌کند؛ از اعراب‌گذاری و شمارش پنج‌تایی بیت‌ها، و توضیحات مربوطه در انتها بر اساس همان شماره‌گذاری تا معنای لغات. در ادامه به خاستگاه قصه‌ها و  ارتباط واژه‌ها با یکدیگر می‌پردازد. اصل مثنوی شش دفتر است که هر کدام توضیحاتی دارد. از دیگر نکات جالب‌توجه استعلامی در هیأت آموزگاری که بر آن بوده تا واو به واو کتاب را برای دانشجویان تشریح و این جادۀ شاید صعب‌العبور مثنوی را بر آنها هموار کند ذکر اسامی افراد، اسامی کتاب‌ها، شهرها، احادیث، عبارات عربی، تعبیرات و واژه‌های خاص مولانا و غیره در این کتاب بوده است.

استعلامی معتقد است که قریب ۱۲۰۰ بیت از ابیات مثنوی معنوی که نیکلسون آن را گردآوری کرده است، غلط و توأم با اشکال بوده و نمی‌تواند گفتهٔ مولانا باشد. او معتبرترین و درست‌ترین نسخه مثنوی را  همان نسخه‌ای می‌داند که بر روی قبر مولانا در قونیه قرار دارد و پنج سال پس از فوت مولانا نوشته شده است. از طرفی جز این نسخه، و چهار سال پیش از فوت مولانا در خانه مولانا، نسخه‌ای از مثنوی دستنویس شد که هم‌اکنون در قاهرهٔ مصر نگه‌داری می‌شود که آن را هم باید از معتبرترین نسخ مثنوی برشمرد. استعلامی بر این باور است که اساس کار برای شناسایی نسخه معتبر، همان دو بیت آغاز مثنوی‌ست که در پژوهش خود، بیت درست را آورده است، با این توضیح که:

بشنو این نی چون شکایت می‌کند

از جدایی‌ها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند (نه از نفیرم)

و توضیح می‌دهد که معنای «در نفیرم» بسی گسترده‌تر و عمیق‌تر از «از نفیرم» است.

کار استعلامی در مثنوی به‌واقع کاری منحصربه‌فرد و راهگشاست؛ از این بابت که با یادداشت‌هایی در خصوص معانی بلند عبارات عرفانی و قرآنی کتاب و نیز توضیحی مختصر راجع به واژه یا قطعه یا حدیث و آیاتِ مثنوی، کوشیده قرائت مثنوی و فهم مولانا را برای خوانندگان تسهیل کند.

مثنوي، تجديد حيات مولانا

اعتقاد استعلامی بر این است که آثاري مانند مثنوی که تا این حد از معانیِ بلند و مفاهیم و تأملات مملو باشند، در جهان کم‌اند. او مثنوی را نوعي تجدید حیات در زندگی مولانا برمی‌شمرد و نيز به اين قائل است كه فصل نخست حیات دیگر او را باید در ملاقاتش با شمس دانست. شمس، مولانای واعظ و مدرس را در هم پیچید و او را به یک عاشقِ درخشان و فروزان تبدیل کرد که تمام مصائب ناشی از این وصل خود را در دیوان شمس بر صحنه آورد اما بعد از ناپیدا شدن شمس، قریب ده تا دوازده سال، آن شورِ مشتعل به‌تدریج آرامش پیدا کرد و عمیق‌تر و پخته‌تر شد. همین دوران بود که حسام‌الدین چلبی نیشتر به اندرونِ سرشار از معانی او زد که حاصلش، شش دفتر مثنوی بود.

استعلامی در خصوص یادداشت‌های مربوط به مثنوی اشاره می‌‌کند که در آن با آثاری مواجه‌ایم که بی‌شک مولانا، دانش بی‌کران و اطلاعات گسترده خود را یا از آنها و یا از متونی نظیر آن گرفته و وام‌دار آن‌هاست؛ متونی که مولانا با مضمون فکری و اندیش ماهوی آن‌ها پیوندهایی داشته و بی‌شک قرآن نخستینِ آنها است. یا کتاب معارفِ بهاء‌ولد پدر خود بی‌شک سالیان درازی جزو کتاب‌های بالینی او بوده است. از طرفی سخنان و گزاره‌های خود شمس و چیزهایی که از او می‌شنیده و بخشی از آن را در مقالات آورده نیز جزو همین منابع باید برشمرد. در کنار این‌ها مواردی هم بوده که خود مولانا به آن اشاره می‌کند مانند قصه‌ای که از کلیله و دمنه گرفته است. علاوه بر مآخذ و منابع گوناگونی که به طریقی می‌توان ردشان را به شکل انضمامی یا تلویحی در مثنوی دید، این نکته نیز خالی از لطف نیست که شاعران فارسی‌زبانی هم بودند که تأثیر شعرشان را می‌توان در مثنوی دید نظیر رودکی، شاهنامه فردوسی، قصاید خاقانی و دیوان انوری.

در ادامه و به دنبال اشاره به تفسیرهای مثنوی بعد از مرگ مولانا، به معروف‌ترین شرح مثنوی از ملا هادی سبزواری در قرن سیزدهم هجری می‌رسد و اشاره می‌کند که وی در آن تفسیر، کوشیده تا مثنوی را با قواعد و قراین شریعت و مبانی حکمت تفسیر کند. تفسیر سبزواری را باید از این جهت تفسیر درخشانی و یکه‌ای برشمرد که سعی دارد میان مولانا با مکتب ملاصدرا و سایر حکیمان عرفانی-الهی  پیوند و بینامتنیتی ایجاد کند.

اداي دين و احترام به همتايانِ پيشين

استعلامی ضمن ادای دین به سایر محققان و پژوهشگران معاصر ایرانی نظیر بدیع‌الزمان فروزانفر و جلال‌الدین همایی که عمری را در راه مثنوی و مولاناپژوهی صرف کردند و اشاره به کوشش آنها در جهت اشاعه فهم درستی از مولانا در خلال آثارش، به اشاعه مثنوی در جهان و آثار دانشمندان کشورهای دیگر می‌پردازد که مولانا را شناخته‌ و شناسانده‌اند. از آن جمله دکتر عبدالوهاب عزّام استاد سرشناس مصری که با ترجمه گزیده‌ای از مثنوی و دیوان شمس توسط او، مولانا به جامعه فرهنگی مصر معرفی شد. یا ترجمه گزیده‌ای از مثنوی به آلمانی در آغاز قرن نوزدهم توسط فردی اتریشی به‌ نامِ ژوزف فن‌هامر بورگشتال، ترجمه نخستین غزل‌های مولانا توسط فردریش روکردت و باز هم در آلمان، یا ترجمه گزیده‌ای از حکایات مثنوی توسط سرجیمیز ردهاوس از حکایات مثنوی و کارِ کارِستان رینولد نیکلسون در گزیده‌ای از دیوان شمس و در ادامه آن تحلیل آثار مولانا که در میان شرق‌دوستان بسیار مورد توجه واقع شد. جز این‌ها، به دو ترجمه از مثنوی که توسط دو دانشمند و محقق معاصر ایرانی انجام شده نیز اشاره می‌کند: یکی دکتر سید حسین نصر در شرح حال و معرفی مولانا همراه با ترجمه منتخبی از آثارش و دیگری هم کارِ دکتر رضا آراسته در قالب اثری تحلیلی.

به هر حال استعلامی در این اثر عظیم کوشیده تا درست‌ترین گزارش از این کتاب را به صورتی ارائه داده باشد که خواندنش را آسان‌تر سازد و در عین حال با توضیحات و متعلقات مفصل و مبسوط، نیازِ مراجعه دائم و یحتمل ملال‌آور خواننده به مأخذهای دیگر را در او برطرف کند؛ گفتاری بس روشنگر و سودمند درباره جهان مولانا و هموارسازیِ راهِ صعبِ ورود به مثنوی و غور در آن.

برگرفته از:

دین لوییس، ف. (1384)، مولانا دیروز تا امروز، شرق تا غرب؛ حسن لاهوتی

استعلامی، م. (1388)، حدیث غربتِ جان

استعلامی، م. (1372)، مثنوی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

استعلامی، م. (1369)، مقدمه‌ای بر مثنوی معنوی